واقعه مهمیمانند طلاق یا از دست دادن والدین رخ ندهد ، ثابت باقی میمانند. از مشهورترین پژوهشها در این زمینه پژوهشهایهازن و شیور 1987، ؛اینزورث 1991، (نقل از پینز،2005)هستند که با الهام از، نظریه بالبی (1996)، در مورد ماهیت پیوندهای عاطفی، نقش دلبستگیهای متقابل بزرگسالان را در روابط زوجین بررسی کردند. نتایج نشان داند که مشخصههای پیوند عاطفی بین زوجین با مشخصههای پیوندهای عاطفی کودک-مادر قابل مقایسه است و سبکهای شناخته شده دلبستگی ایمن، اجتنابی ودوسوگرا، افکار، احساسها و رفتار زوجین را در روابط زناشویی تحت تأثیر قرار میدهند.
از جمله تحقیقات انجام شده در این زمینه میتوان به پژوهشهای (بشارت،1380 ؛ بشارت، شریفی و ایروانی،1380 ؛ بشارت، گلینژاد و احمدی، 1381 ؛ اصغری نژاد ودانش،1384)اشاره کرد که همگی بیانگر این مطلب هستندکه آزمودنیها با سبک دلبستگی ایمن از مشکلات زناشویی کمتر، مشکلات بین شخصی کمتر و سطح شادکامیبیشتری نسبت به آزمودنیها واجد سبک دلبستگیاجتنابی و دوسوگرا، برخوردارند. نتایج پژوهش(فینی، 1999؛ داویلا ، برادبوری و فینجام ،1998) در زمینه ارتباط سبک دلبستگی بزرگسالان با میزان مهار احساسات وعواطف ،
این نکته را برجسته کردند که افراد دلبسته نا ایمن ( آرامش کم ، عدم ارتباط نزدیک وافزایش اضطراب درارتباطها ) در مقایسه با افراد ایمن در روابط خود با دیگران، بیشتر متمایل به مهار عواطف و احساسهای مثبت خود، ( هستند .
«نظریه پذیرش– طرد بین فردی»( روهنر، 1986 ؛ روهنر و همکاران، 2007 ؛ روهنر،2008) یک نظریۀ مبتنی بر شواهد درباره اجتماعی شدن و تحول در طول زندگی است و هدف آن پیش بینی و تبیین علل، پیامدها و دیگر همبستههای عمده پذیرش- طرد در روابط بین فردی به شکلی جهان شمول است. بنا بر این نظریه،« پذیرش و طرد بین فردی» با هم یک پیوستار دو قطبی را به نام بعـد« صمیمیت» میسازند که«پذیرش» یک طرف این پیوستار و«طرد» در طرف دیگـــر آن قـرار میگیرد. بعد صمیمیت با کیفیت پیوند عاطفی میان افراد و رفتارهای بدنی، کلامیو نمادین افراد برای نشان دادن این احساسات ارتباط دارد. قطب پذیرش با محبت، عشق، مراقبت، آسایش، حمایت ودیگر تظاهرات مثبت و قطب طرد با فقدان یا کمبود معنادار این احساسات و رفتارها وبا حضور گسترهای از رفتارها و عواطف آسیبزای جسمانی و روان شناختی مشخص میگردند.«پذیرش کلامی» شامل تشویق، تعریف و گفتن حرفهای خوشایند، و«پذیرش فیزیکی»شامل بوسیدن، در آغوش گرفتن، نوازش کردن و غیره میباشد. در قطب «طرد» چهار نوع رفتار را میتوانیم مشاهده کنیم: الف« سردی و بی احساسی » که در مقابل صمیمیت و محبت است.«سردر کلامی» شامل عدم تشویق و تعریف و«سردی فیزیکی» شامل عدم نوازش، در آغوش گرفتن و بوسیدن است؛ ب«رفتار خصمانه و پخاشگرانه» که باز هم دارای دو بعد«کلامی»( دربرگیرنده دشنام، سرزنش، ریشخند و گفتن حرفهای تحقیر آمیز و تهدیده کننده)، و «فیزیکی» (شامل وارد نمودن هرگونه صدمه جسمانی اعم از هل دادن، نیشگون گرفتن، کتک زدن وغیره)است، ؛ ج« بی تفاوتی و نادیده گرفتن» که در برگیرنده عدم در دسترس بودن فیزیکی و روانشناختی و بی توجهی به نیازهای فرد میباشد؛ و د «طرد نامتمایز»،که منظور از این طرد این است که فرد فکر میکند چهرههای دلبستگی وی واقعا اهمیت چندانی به او نمیدهند و دوستش ندارند، هر چند شاید نشانگر رفتاری خاصی همچون رفتارهای پرخاشگرانه، نادیده گرفتن و بی محبتی را نتوانند به طور روشنی بیان کنند. البته در ویرایشهای جدید مقیاسهای ساخته شده برای ارزیابی ابعاد پذیرش و طرد، بعد جدیدی به عنوان بعد «کنترل»اضافه شده است (روهنر و خالق،2005)که خود پیوستاری از سخت گیری تا سهل انگاری را شامل میشود. یکی از پیش بینیهای عمده این نظریه این است که طرد توسط«دیگری معنادار»، جدا از تفاوتهای فرهنگی، زبانی، نژادی و جنسی، میتواند آثار منفی بر سازگاری روانشناختی، کنش وری رفتاری و پردازش شناختی کودکان و بزرگسالان داشته باشد. در این نظریه، فرضمیشود که چنانچه نیاز به مراقبت، توجه مثبت، حمایت و آسایش به درستی پاسخ داده نشود، انسانها در هر کجا )هر فرهنگ و ملیتی( به شکل گیری ویژگیهای خاص رفتاری، شناختی و هیجانی گرایش مییابند که این ویژگیها در«خرده نظریه شخصیت» بحث میشوند )روهنر،2008 . (این خرده نظریه عنوان میکند که ادراک طرد از سوی «دیگران معنادار» – بویژه چهرههای دلبستگی- میتواند منجر به اضطراب و حس ناایمنی گردد. افزون بر این، انتظار میرود که ادراک طرد موجب شکل گیری هفت ویژگی شخصیتی شامل موارد زیر گردد:
بازدید : 1631
سه شنبه 29 ارديبهشت 1399 زمان : 9:22